نیلی

من کجای قصه زمینم دقیقا؟

نیلی

من کجای قصه زمینم دقیقا؟

شکاف نسلی-امکاناتی

سلام
خوبین؟
همگی زنده این؟ خداروشکر
در راستای یادداشت قبلی و اون آقایون با منشاء صدای مشخص باید عرض کنم که ... دیشب با مادر و پدر نشسته بودیم رو حیاط واسه به بدن زدن افطاری... مجددا صدای اوشونا (آقایون  همسایه )بلند شد. انگار داشتن آنتنو درست می کردن. حالا چجوری؟ یکیشون رو پشت بوم با یه گوشی به دست آنتنو تنظیم می کرد و از طریق تلفن همراه همراهش :) از اونی که پای تلویزیون بود می پرسید که خوب می گیره یا نه...
حالا

والا زمان ما  داداش بزرگم می رفت رو پشت بوم واسه تنظیم آنتن، من پای تلویزیون بودم و زل می زدم به تصویر که هر وقت صاف شد اعلام کنم، خواهرمم هم رو حیاط جایی که هم صدای منو بشنفه و هم صداش به داداش جان برسه مستقر می شد و پیامای منو انتقال می داد بالا....
این است گسترش فناوری.... چه جونی می کندیم ما واسه یه رفع برفک تلویزیون...
پ.ن1: اینو نوشتم که از حال خودم ننویسم که بی دلیل یا با دلیل به هم ریخته ام و بیچاره مامانم که باید هدف اصابت بدخلقی من باشه و ندونه چرا...من خر است

نظرات 3 + ارسال نظر
مامان فرنیا سه‌شنبه 17 تیر 1393 ساعت 10:23 http://farniagoli.niniweblog.com

انشالله بعدا که ازدواج کنی اماج این جور حملات همسران گرامی میشوند و مادرها جان سالم بدر میبرند

سپیده دم یکشنبه 15 تیر 1393 ساعت 13:04

بله زمان ما امکانات خیلی خیلی کم بود نیلی جان
من وقتی قاطم به مامان و بابا گیر میدم.
طفلکی والدینمون

ولی عجب دلم لک زده واسه امکانات کم. این خواهری ما که البته هوار تا دوستش دارم اینقده به پو گوشیش توجه می کنه که درجه حسادت من می چسبه به سقف... عجیج دلم مهربونیش رو خرج 0 و 1 های گوشیش که به شکل پو دراومده هم میکنه بس که مهربونه ولی خب منم حسودم خب....
خدا رو شکر که دلشون صافه... این ویژگی مخصوصا تو بابام خیلی زیاده...شایدم مساوی باشه ها ولی وقتی دل یه مرد اینقدر صاف و بی کینه است شاید بیشتر تو چشم میاد... خدا نگهشون داره

بانو یکشنبه 15 تیر 1393 ساعت 11:50 http://melody8283.blogfa.com

گاهی ادم بی دلیل اینطوری میشه ، زودگذره اشکالی نداره . فقط بدیش اینه که همیشه مامان ها هستن که مورد اصابت قرار میگیرن .

آره خدا رو شکر رد شد! خیلی گناهن مامان ها....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.