سلام سلام
خوفین؟
خوشین؟
منم خوشم چون خواهرم این روزها وقتی میاد دنبال پسر ماهش مثل گل می خنده... چون یه نینی یه پارچه نور تو شکم دخترخاله عزیزمه که می تونم تو دلم باهاش حرف بزنم وقتی کنار دخترخاله ام نشستم. این نینی یه چیزی معادل همون عروسکیه که بچگیا تو مامان بازی و خاله بازی میشد بچه اون... خدایا چه شکلیه؟
این روزا مامان خیلی چشماش نگرانه و این از تو وجودمو میخوره...نمیتونم استرس چشماشو ازش بگیرم. یه پرده از نگرانی رو نگاهش پهن شده و «مامان» پشتش مخفی شده.... خدایا باز چشمای مامانم بخنده... مامانی...من نرفتم هنوز. مامانی داداشی برمیگرده ایشالا و دوباره تو خاک ایران بغلش می کنی...مامانی خواهرم خوبه...شاده... مامانی...خواهرت هم روزگار شاد داره چرا باید غصه همه رو بخوری؟
مامانی اگه چشمات و نگاهت قرص نباشه ما هم فرو می ریزیم.
خب. دیروز با خاله و مامان رفتیم لباس عروس ببینیم مثلا. مثل رویاهام نبود... همسر رفته بود باشگاه و نیومد. دخترخاله کمر درد بود و نبود . خواهرم خواب بود و نیومد. مامان پادرد بود و خیلی جاها رو نیومد. من لباس پرو نکردم!!!!!
خدایا دفعه بعدی قشنگتر باشه..خدایا خودت هوامونو داشته باش...خدایا ببخش
خدایا تو عالی هستی کاش قدرتو بدونم
ببخشید اینطور نوشتم اما از یک ادمی که تجربه ازدواج داره اینها را میشنوی
درسته اقایون این چیزها براشون مهم نیست اما توی زندگی متاهلی باید یاد بگیرن چه چیزهایی خانمها را خوشحال میکنه الان توی دوران عاشقی هستند و خوب گوش میدن و ما خانمها در دوران عاشقی خیلی بخشنده هستیم اما بعد از ازدواج انتظاراتمون بالا میره و خیلی گله مند میشیم چرا براشون مهم نیستیم چرا ما را نمیبینند و.....
سلام بسلامتی انشالله همیشه شاد باشید
بنظر من اینبار حتما به همسرت بگو فقط دوتایی برید برای انتخاب لباس
انتخاب لباس خیلی مهمه حتی مهمتر از باشگاه و اگر یک روز بخاطر انتخاب لباس باشگاه نره چیزی نمیشه یا حداقل یک زمانی که باشگاه نداره بهت بگه که برید لباس عروس انتخاب کنید
باید از حالا یاد بگیره چیا برای خانمش مهمه اگه الان بهش نگی بعدا هرچی بخوای بهش یاد بدی نمیشه
سلام مامان فرنیا.ممنون از نظرتون.حرف حسابیه.ولی از یه طرف دلم میخواد نبینه و سورپرابز بشه از طرف دیگه میگه واس لباس سلیقه خانما رو بپرسم.ولی کدوم خانم؟