نیلی

من کجای قصه زمینم دقیقا؟

نیلی

من کجای قصه زمینم دقیقا؟

سال نو مبااااااااااااارک

سلام

سلام به شما

به بهار

به شکوفه

به جوانه های سبز و تازه و نرم 

به نسیم خنک بهار


خب دیگه شعر و شاعری بسه... اوووووووووووه! چند وقته نیومدم نت... نیومدم وبلاگ... اصلن شبیه آدمای غارنشین دارم می شم دیگه... ننگ بر من باد که روزی معتاد اینترنت بودم و حالا شرم نمی کنم و اینهمه غیبت داشتم.

خب... سال تحویل، عیددیدنی، احیانا سفر خوش گذشته؟ یک کلام، سالتون نو شده؟ من می خواستم امسال واقعنی نو بشم... البته شروع خوبی نبود و سال تحویل دلخواهی نداشتم... بداخلاق بودم دوباره... ولی خدا کنه بشه که بعدشو خوب باشم...

خب خلاصه خاطرات ما این که از سه هفته به عید... بله درست می بینید سه هفته به عید خونه تکونی شروع شدو فقط خدا روشکر این وسط یه مشهد رفتم...

بعد دوباره بساب بساب بساب ... یعنی یه وضعی ... کوزت می خواست واسم سختی کار رد کنه حقوقم بره بالا... حالا خوبه خونه مامانمه اگه زبونم لال یه روز برم خونه خودم چی میشه!

خلاصه بعد، سال تحویل دوتایی من و مامانم... پدر ماموریت بودن و بعد... یه عیددیدنی فوری واقع در منزل خاله در همان شب ... بعدش دیگه داشت حال بهم زن می شد... از بس خونه بودیم ولی بعدش بهتر شد و یه کم شبیه عید بقیه آدما شد بماند که بقول پرنده گولو هنووووز مسافرت نرفتم...هی ...

خب زیاد حرف زدم... بی جنبه!

فقط خواستم بگم  خداکنه سال همه خوب خوب باشه...شادشاد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.