می ترسم اینجا زیاد بیام و دفتر خاطراتم رو کمتر ببینم
آخه دفترچه خاطرات یه چیز دیگه است. مثل فرق ایمیل و نامه ... کاغذش رو لمس می کنی.. دستخطتت اونو از نوشته های دیگه که با فونت مشابه وبلاگ تو نوشته می شه متمایز می کنه... (حالا انگار چه تحفه ای هست دستخطتم)
بالاخره... الان دفترچه خاطراتم تو کشو میز داره از عصبانیت جیرجیر به خودش می لرزه. فهمیده هوو آوردم سرش.... دفتر عزیزم ... هیششششششششششکی زن اول نمی شه... نگران نباش