نیلی

من کجای قصه زمینم دقیقا؟

نیلی

من کجای قصه زمینم دقیقا؟

سلااااااام

اول سلام

دوم

یکی از سخت ترین و وزن کم کن ترین کارها در دنیا آن است که ... بخوای یه چیزی رو شروع کنی... علی الخصوص یه نوشته.... علی الخصوص اولین نوشته یه وبلاگ. اونم واسه اینجانب که از عصر داشتم وبلاگ های پیوند پرنده گولو رو می خوندم و دیدم که نه... ماشالا دست به قلم همه خوبه... و منم که کلا دوست دارم وقتی وارد یه کاری می شم طرحی نو دراندازم و از این شر و ورا...

ولی دیدم که نه...نمیشه... باهاس از یه جایی شروع کرد... فوقش کاسبی نمی گیره.... اقلا یه جای شخصی دارم واسه دردودل و هیچ کس هم نمی دونه این آبجی نیلی کی هست....

محض معرفی و اطلاع عرض کنم که.... 5 ماهی (چند روز کم )  می شه که پایان نامه ارشدمو دفاع کردم... و حالا ... ب...له. جویای کار و بار...

اولش گفتم تا وقتی کار پیدا می شه واسه سرگرمی بزنم تو کار قلاب بافی بعد دیدم همه دارن به چشم این دختر ترشیده های خونه مونده نگاه می کنن. گفتم ولش بعد دیدم که نه .... نمیشه..7سال مشغول بکش بکش خرهای بخت برگشته بودم و درس خوندم ...حالا باهاس یه نفسی بکشم... پس... زدم تو کار نقاشی روی سرامیک... می خوام یخورده هم به اون بعدهای سرکوب شده دیگه وجودم هم برسم...

خب دیگه ... واسه شروع خوبه... اگه چند خط دیگه بنویسم همه می فهمن چه موجود وراجی می باشم. البته وقت نوشتن. به حرف زدن که برسه رسما زیرلفظی میخوام :)


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.